بارانی ام و غرق ترنم شده بودم
خندیدی و من مات تبسم شده بودم
تو مثل نسیم از من دلخسته گذشتی
من بهر تو یک خوشه گندم شده بودم
افسوس که معجر زسرم
ادامه مطلب ...فزت و رب الکعبه گفت آقا زمین خورد
عالم فروپاشید تا مولا زمین خورد
محراب خم شد ماه چون از پای افتاد
افتاد قبله ، کعبه ی دلها زمین خورد
تا خانه مه را اختران با اشک
پرپر شدی چنان که ندانم پرت کجاست
این ابتدای توست ولی آخرت کجاست
تو تیرخورده ای؟نه,تو را تیر خورده است
ماندم میان تیغ و سنان پیکرت
ادامه مطلب ...گر همنشین شوی من افسرده را شبی
جانی به تن رسد که رسیده است بر لبی
بی تاب تاب زلف توام بیش از این مخواه
دور از طبیب پیکر افتاده در تبی
گفتند تو صباح و مساء گریه میکنی
آن هم به سبک متصل الاشک زینبی
ماهم به لطف مادرتان گریه کن شدیم
ادامه مطلب ...