هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

هیات ریحانةالنبی(ص)-حرم امام رضاعلیه السلام

هیات ریحانةالنبی (ص)-حرم مطهر امام رضا علیه السلام.شبهای جمعه ساعت23:30 صحن غدیر -رواق غدیر

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا


از غم و غصه دوباره جــــــگرم میسوزد
جگرم خون شده و چشم ترم میسوزد
زهر در عمق وجودم به خدا پخش شده
دارد انـــگـــار تــمـــام ثــمــــرم میسوزد
درد کـم کـم هـمـه  

ادامه مطلب ...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

با زمین خوردنت امروز زمین خورد زمین
آسمان خورد زمین عرش برین خورد زمین
وسط کوچه همین که بدنت لرزه گرفت
ناگهان بال و پر روح الامین خورد زمین
این چه زهری است   ادامه مطلب ...

السلام علیک یا امیر المومنین


فزت و رب الکعبه گفت آقا زمین خورد
عالم فروپاشید تا مولا زمین خورد
محراب خم شد ماه چون از پای افتاد
افتاد قبله ، کعبه  ی دلها زمین خورد
تا خانه مه را اختران با اشک 

ادامه مطلب ...

السلام علیک یا ابا عبدالله

پرپر شدی چنان که ندانم پرت کجاست

این ابتدای توست ولی آخرت کجاست

تو تیرخورده ای؟نه,تو را تیر خورده است

ماندم میان تیغ و سنان پیکرت 

ادامه مطلب ...

میعاد ما رواق غدیر حریم طوس


گر همنشین شوی من افسرده را شبی

جانی به تن رسد که رسیده است بر لبی

بی تاب تاب زلف توام بیش از این مخواه

دور از طبیب پیکر افتاده در تبی

گفتند تو صباح و مساء گریه میکنی

آن هم به سبک متصل الاشک زینبی

ماهم به لطف مادرتان گریه کن شدیم 

ادامه مطلب ...

السلام علیک یا حجه بن الحسن العسکری

شعر مقام معظم رهبری در مدح حضرت بقیــۀ الله الاعظم ارواحنا فداه


دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان  را  هوای  از  قفس  تن  پریدن  است

از بیم  مرگ نیست 

ادامه مطلب ...

السلام علیک یا مولاتنا یا فاطمه الزهرا

چند روزی است سرم روی تنم می افتد

دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد

چند تا لکه روی پیرهنم می افتد

باید این دست مرا خادمه بالا ببرد

من که بالا ببرم مطمئنم می افتد

دست من سر زده کافیست تکانش بدهم

مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم

من اگر تکیه به زینب بزنم می افتد

سر این سفره محال است خجالت نکشم

تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد

هر که امروز ببیند گره مویم را

یاد دیروز من و سوختنم می افتد

روز آخر شده و در دل خود غم دارم

دو پسر دارم و اما کفنی کم دارم



شعر از شاعر اهل بیت اکبر لطیفیان،خوانده شده توسط برادر جواد حسن زاده در هیات ریحانه النبی(ص)مورخ15/12/91 در حرم مطهر رضوی

راستی فاطمیه نزدیک است



زیر باران دوشنبه بعد از ظهر

اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم            

زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند

چادرش در میان گرد و غبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم 

در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید، حس کردم  

کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه

پسر کوچکش رسید از راه

گفت: آرام باش! چیزی نیست

به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر، گریه نکن

مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی

یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما

ناله هایش فقط تماشا شد

صبح فردا به مادرم گفتم

گوش کن! این صدای روضه ی کیست؟

طرف کوچه رفتم و دیدم

در و دیوار خانه ای مشکی است

با خودم فکر می کنم حالا

کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه

راستی! فاطمیه نزدیک است...

خوانده شده توسط برادر جواد حسن زاده در حرم مطهر امام رضا علیه السلام مورخ1391/11/5 در هیات ریحانة النبی(ص)

السلام علیک یا فاطمه الزهرا




وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

فکری برای این همه خاکسترت کنی

 

عُذر مرا ببخش دوایی نداشتم

تا مرهم کبودی چشم ترت کنی

 

امشب خودم برای تو نان می پزم ولی

با شرط اینکه نذرِ تب پیکرت کنی

 

مجبور نیستی که برای دلِ علی

یک گوشه ای نشینی و چادر سرت کنی

 

زحمت نکش خودم به حسین آب می دهم

تو بهتر است فکر برای پرت کنی

 

ای کاش از بقیه‌ی پیراهن حسین

معجر ببافی و به سر دخترت کنی

 

من ، زینب و حسن ، ... همه ناراحت توایم

وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

السلام علیک یا عقیلة بنی هاشم


حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نمانَد حسین بی عباس
به جای خواهری آن جا، برادری کردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو برادر، که مادری کردی
تو خواهریّ و برادر، تو مادریّ و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین، چه بر تو گذشت وارث درد!
به خون نشستی و در خون، شناوری کردی
پس از حسین، تو بودی که شرح عصمت را
که روز واقعه، را یاد آوری کردی
به روی نیزه، سر آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردیّ و سروری کردی
حسینِ دیگری آن جا پس از حسین شکُفت
تو با حسین پس از او، برابری کردی
چه زخم ها که نزَد خطبه ات به خفّاشان!
زبان گشودی و روشن، سخنوری کردی
زبان نبود، خودِ ذوالفقارِ مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی
تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امّت پیمبری کردی
بَدَل به آینه شد، خاک کربلا با تو
تو کیمیا گری و کیمیا گری کردی
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی


خوانده شده توسط کربلایی جواد حسن زاده در شام وفات حضرت زینب کبری علیها سلام در حرم مطهر امام رضا علیه السلام-هیات ریحانة النبی(ص)